جوانان مؤمن انقلابی



گلشیفته اونطرف دنیا خودشو میکنه،

میشه مظهر آزادگی و منتقد و آزادی خواه!!

الهام چرخنده چادری میشه میگن چاپلوس و جوگیر!!
داستان زیبا درباره حجاب و عفیف بودن

باز یه یارویی میاد هرجفنگی دلش میخاد میخونه،

عزاداری امام حسینو به مسخره میگیره،

میشه هنرمند نسل تجدد و آزادی بیان،

بعد حامدزمانی اگه بیاد هنرشو ارزشی کنه میشه نون خور حکومت!!

ﻓﻀﺎﻤﺎ ﺍﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺁﺏ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﺸﻪ ﺸﻮﺭ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺎﻓﺘﻪ،

ﺍﻪ ﺑﺮﺍ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﻪ ” ﺁﺏ ﻭ ﻧﻮﻥ ﻧﻤﺸﻪ!!

ﺍﻧﺮ ﻫﺴﺘﻪ ﺍ ﺍﻪ ﺑﺮﺍ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺁﺏ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﺸﻪ ﺍﻧﺮ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ،

ﺍﻪ ﺑﺮﺍ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﻪ ” ﺁﺏ ﻭ ﻧﻮﻥ ﻧﻤﺸﻪ!!!

ﺭﺍﻫﻤﺎ ﺍﻪ ﺑﺮﺍ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺁﺏ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﺸﻪ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﺎﻥ،

ﺍﻪ ﺑﺮﺍ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﺸﻪ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺳﺎﻧﺪﺲ ﺧﻮﺭﻫﺎ!!

ﺗﻪ ﺭﺶ ﺍﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻮﻝ ﺷﺪﻥ ﺑﺎﺷﻪ ﻣشه ﻋﺸﻖ ﺑﻌﻀﺎ،

ﺍﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﻭ ﻫﺎﺗ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﺸﻪ ﺍﻣﻞ ﻭ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﻭ ﺳﺐ ﺯﻣﻨ ﺧﻮﺭ!!

تبریک اگه واسه عید غدیر و قربان باشه میشه عرب پرستی،اگه واسه کریسمس و ولنتاین باشه میشه آخر باکلاسی و روشنفکری
داستان زیبا درباره حجاب و عفیف بودن

راستی راستی:

آخه تو تابستون کی چادر سر میکنه؟

میخای خفمون کنی؟ولی خب تو زمستون میشه با ساپورت بیرون رفت

و از سرما یخ نکرد!!!.

کلی دم از آزادی میزنن و میگن تو ایران اصلا آزادی نیست،اون وقت مرضیه هاشمی رو بی دلیل زندانی و شکنجه میکنن!!


گلشیفته اونطرف دنیا خودشو میکنه،

میشه مظهر آزادگی و منتقد و آزادی خواه!!

الهام چرخنده چادری میشه میگن چاپلوس و جوگیر!!
داستان زیبا درباره حجاب و عفیف بودن

باز یه یارویی میاد هرجفنگی دلش میخاد میخونه،

عزاداری امام حسینو به مسخره میگیره،

میشه هنرمند نسل تجدد و آزادی بیان،

بعد حامدزمانی اگه بیاد هنرشو ارزشی کنه میشه نون خور حکومت!!

ﻓﻀﺎﻤﺎ ﺍﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺁﺏ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﺸﻪ ﺸﻮﺭ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺎﻓﺘﻪ،

ﺍﻪ ﺑﺮﺍ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﻪ ” ﺁﺏ ﻭ ﻧﻮﻥ ﻧﻤﺸﻪ!!

ﺍﻧﺮ ﻫﺴﺘﻪ ﺍ ﺍﻪ ﺑﺮﺍ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺁﺏ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﺸﻪ ﺍﻧﺮ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ،

ﺍﻪ ﺑﺮﺍ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﻪ ” ﺁﺏ ﻭ ﻧﻮﻥ ﻧﻤﺸﻪ!!!

ﺭﺍﻫﻤﺎ ﺍﻪ ﺑﺮﺍ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺁﺏ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﺸﻪ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﺎﻥ،

ﺍﻪ ﺑﺮﺍ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﺸﻪ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺳﺎﻧﺪﺲ ﺧﻮﺭﻫﺎ!!

ﺗﻪ ﺭﺶ ﺍﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻮﻝ ﺷﺪﻥ ﺑﺎﺷﻪ ﻣشه ﻋﺸﻖ ﺑﻌﻀﺎ،

ﺍﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﻭ ﻫﺎﺗ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﺸﻪ ﺍﻣﻞ ﻭ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﻭ ﺳﺐ ﺯﻣﻨ ﺧﻮﺭ!!

تبریک اگه واسه عید غدیر و قربان باشه میشه عرب پرستی،اگه واسه کریسمس و ولنتاین باشه میشه آخر باکلاسی و روشنفکری

راستی راستی:

آخه تو تابستون کی چادر سر میکنه؟

میخای خفمون کنی؟ولی خب تو زمستون میشه با ساپورت بیرون رفت

و از سرما یخ نکرد!!!.

کلی دم از آزادی میزنن و میگن تو ایران اصلا آزادی نیست،اون وقت مرضیه هاشمی رو بی دلیل زندانی و شکنجه میکنن!!



بانوی باحجابی داشت در یکی از سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای در فرانسه خرید می‌کرد؛ خریدش که تمام شد برای پرداخت رفت پشت صندوق.

صندق‌دار زنی بی‌حجاب و اصالتاً عرب بود.


صندوق‌دار نگاهی از روی تمسخر به او انداخت و همینطور که داشت بارکد اجناس را می‌گرفت اجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز می‌انداخت.

اما خواهر باحجاب ما که روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمی‌گفت و این باعث می‌شد صندوقدار بیشتر عصبانی شود!

بالاخره صندوق‌دار طاقت نیاورد و گفت: ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران داریم و این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو هستید

ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه می‌خوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هر جور می‌خوای زندگی کن

خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندق‌دار کرد… 

روبنده را از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوق‌دار که از دیدن چهرهٔ اروپایی و چشمان رنگین او جا خورده بود گفت:

من جد اندر جد فرانسوی هستم این دین من است و اینجا وطنم… 

شما دینتان را فروختید و ما خریدیم



بابک نوری هریس دانشجوی غیور بسیجی داوطلبانه برای دفاع از حرم بانوی مقاومت حضرت زینب کبری سلام الله علیها به صفوف رزمندگان مدافع حرم در سوریه ملحق شد و در عملیات آزاد سازی منطقه البوکمال بال در بال ملائک گشود و دعوت حق را لبیک گفت.
شاید کمی از تشییع او گذشته اما نباید فراموش شود،یعنی هیچ کدام از شهدا نباید فراموش شوند.
 
نوید شاهد گیلان: آیا در زمان حیات شهید خود به این نکته توجه داشتید که آنها از اولیاء الهی به شمار می‌روند؟ شهیدی که در سوریه، عراق و در هر مکان و زمانی، شهید شده باشد همانند این است که جلوی در حرم امام حسین (علیه السلام) شهید شده است؛ چراکه اگر این شهیدان نبودند، اثری از حرم اهل بیت(ع) نبود.» این سخنان نقل قولی است از فرمایشات حضرت آیت الله ‌ای در جمع خانواده‌های شهدای مدافع حرم، که به تنهایی گویای منزلتی است که می‌توان برای این شهدا تصور کرد.
 
در روزهای آخر آبان 96 خبر شهادت جوان خوشتیپ و خوش عکس گیلانی در رسانه های گیلانی و شبکه های اجتماعی دست به دست شد و نگاه خیلی ها را به سوی خود کشاند.
 
بابک با این که سن و سال زیادی نداشت دفاع از اعتقادات و باورهایش را به خیلی چیزها مانند زندگی در اروپا ترجیح داده است
 
 
می‌دانستم بابک شهید می شود
محمد نوری هریس، پدر شهید بابک نوری هریس با بیان اینکه خاطرات کل جبهه خود را نوشته‌ام، اظهار کرد: بابک به واسطه سوالات زیادی که از جبهه از من می‌کرد، دفتر خاطراتم را به او دادم تا مطالعه کند.
 
وی  با بیان اینکه من دو آلبوم پر از عکس از رزمندگان دفاع مقدس دارم که اکثریت شهید شده‌اند، افزود: بابک در همچنین فضا و خانواده‌ای رشد داشته است.
 
پدر شهید نوری با بیان اینکه هر  وقت اخباری از سوریه می آمد مشتاقانه اخبارش را دنبال می کرد، گفت: بابک نزدیک شش ماه بود که در سپاه برای رفتن به سوریه ثبت نام کرده بود و بالاخره مجوز رفتنش را اخذ کرد.
 
وی با بیان اینکه هشت و نیم شب در حال دیدن اخبار بودم که یک ان دیدم بابک بدو بدو آمد رفت اتاق بالا و کوله پشتی اش را برداشت و رفت، تصریح کرد: با پسرخاله اش هماهنگ کرده بود که با ماشین سر کوچه بایستد تا کوله پشتیش را به او دهد ببرد و بابک به خانه برگردد که برگشت.
 
نوری با بیان اینکه وقتی بابک به خانه آمد به برادرها، پسرها و دخترم زنگ زدم گفتم که گمان می کنم بابک به سوریه می رود شما بیایید، خاطرنشان کرد: بعد اینکه بابک رفت به همه گفتم بروید و بابک را بدرقه کنید چون دیگر بابک بر نمی گردد و آخرین باریست که او را می بینید.
 
وی اظهار کرد: به همه این حرف را زدم ولی خودم توان اینکه از صندلی بلند شوم و با بابک خداحافظی کند را نداشتم و نه اینکه بابک طاقت این را داشت با من خداحافظی کند و ما فقط با چشمانمان با هم خداحافظی کردیم.
 
پدر شهید نوری به عنوان یک پدر وقتی خاطراتش یادم می‌افتد خلا فیزیکی اش حس می شود، افزود: بابک وقتی زخمی شده بود در آمبولانس به همرزمانش گفته بود که به مادرم بگویید فقط یک بار حرف او را گوش نکردم و مرا حلال کند.
 
شهید بابک نوری هریس
 
بابک به ظاهرش می رسید اما از باطنش غافل نبود
مادر شهید نوری با بیان اینکه فرزندم از کودکی بسیار زرنگ بود و مدرسه‌اش را به موقع می‌رفت، اظهار کرد: بابک وقتی کارشناسی‌اش را گرفت، در مقطع ارشد در تهران قبول شد.
 
وی با بیان اینکه بابک هنگام ورزش آهنگ زینب زینب را می گذاشت، افزود: همیشه به فرزندم می گفتم تو جوانی یک آهنگ شاد بگذار چرا این نوحه را در موقع ورزش می‌گذاری، می گفت مامان اینطوری نگو من این آهنگ را دوست دارم.
 
مادر شهید با بیان اینکه بابک به ظاهرش می رسید اما از باطنش غافل نبود، گفت: مشارکت در مشارکت های اجتماعی و عام المنفعه مانند هلال احمر یکی از فعالیت های بابک است.
 
وی با بیان اینکه بابک مسجدی، هیئتی، ورزکار، بسیجی و . بود، تصریح کرد: من و پدرش و کل خانواده بابک را پس از شهادتش شناختیم.
 
گفتنی است؛ شهید بابک نوری هریس متولد 21 مهر سال 1371 بود که در 28 آبان 96 در منطقه البوکمال به دست تکفیری های داعش به شهادت رسید و در یکم آذرماه در رشت تشییع و تدفین شد.
این شهید عزیز شده الگوی من چون مدل نشد،چون نرفت دنبال دختر نامحرم،چون عشقش نشد دختر بازی،چون رفت سوریه،چون عشقش شد اهل بیت(ع)،چون اون شهید مدافع حرم شد.

منبع زندگی نامه

 
کلیپ سخنان شهید بابک نوری

کتاب یادت باشه

 

سلام به همه دوستان

تازگیا یه کتاب خوندم به اسم یادت باشد،درباره درباره شهید حمید سیاهکالی مرادی است که به روایت همسرشان نوشته شده.

این کتاب یه عاشقانه heart زیبا هست که درباره یک شهید پاییزی هست یعنی بیشتر اتفاقات مهم زندگی مثل تولد،ازدواج و. این شهید در پاییز اتفاق افتاده.

یه تیکه از کتاب که پشت جلد کتاب نوشته شده را برایتان میزارم تا خودتان متوجه بشوید حال و هوای کتاب چگونه است :

 

سر سفره که نشست گفت: آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟!»؛ با بغض گفتم: چرا این‌طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!» گفت: کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم، منو بی‌خبر نذار.»
با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه!من منظورت رو می‌فهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم: یادم هست! یادم هست

 

 

روایتی از لحظه های واقـعی عشــق» به روایت همسر شـهید مدافع حرم:
  
▫️قسمت چهاردهم مستند ملازمان حرم: زندگی شهید حمید سیاهکالی مرادی به روایت همسر محترمشان.| {این نوشته یک متن خیالی یا برآمده از احساسات مؤلفان مجله نیست بلکه روایتی از تصویر متنی از احساسات بانویی است که از عزیزترین عزیزان خود گذشت.}
همسر شهید سیاهکالی مرادی گاهی با بغض و گاهی با لبخند از دلتنگی‌ها، آروزها، خاطرات و روزهای خوشی که در کنار همسرش گذرانده است می‌گوید؛ 
من متولد سال ۷۲ هستم و حمید من متولد اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۸ بودند. ایشون لیسانس حسابداری داشتند و رشته کاردانی نرم افزار و نمره الف دانشگاه قزوین بودند. ایشون پسرعمه من هستند.
➖مصاحبه گر: چطور شد با ایشون آشنا شدید؟
چون هردوی ما خانواده های متدینی داریم نوع روابط ما با نامحرم تعریف شده هست. اون شناختی که من از حمید آقا داشتم تا این حد بود که حمیدآقایی هست و پسرعمه و شغل و متدین بودنشون رو میدونستم. ایشون هم شناختی در همین حد اما کمی بیشتر از من داشتند و چون معیارهایی که مدنظرشون بود رو در من دیده بودند در پنجم شهریور سال ۹۱ برای خواستگاری تشریف آوردند. اون موقع من ۱۹ سالم بود.

اولین سوال ایشون هم در خواستگاری این بود که: معیار شما برای ازدواج چیه؟» که من گفتم معیار من متشرع و متدین بودن فرد» هست و اینکه حتما مقید باشه به پرداخت خمس و زکات. راجع به مادیات اصلا صحبتی نکردم حتی حقوقشون رو نپرسیدم اما خودشون این موضوع رو گفتند. بعد از عقد به من میگفتند من چون کربلا» رو خیلی دوست دارم شما رو به اسمی در گوشی ذخیره کردم که منو به اون یاد بندازه. من هم ازشون نپرسیدم که چی ذخیره کردن. 
__بعدها دیدم که ایشون اسم من رو ذخیره کرده بودند کربلای من».
در شوخی هایی که داشتند هروقت میپرسیدم و مثلا میپرسیدم کجا میخواین برین یا چیکار میکنین میگفتن کربلا. چی؟ کربلا، کجا؟ کربلا. . . 
چون من خودم دانشجو بودم ایشون خیلی به من کمک میکردند با اینکه شاغل هم بودند. مثلا یادمه که اگر من ظرف میشستم خیلی برای کمک اصرار میکردند. یا اگر زمانی که خیلی خسته بودند و برای کمک نمیرسیدند میگفتن خواهش میکنم به آبروی حضرت زهرا(س) بر من ببخشین که نمیرسم به شما کمک کنم».
یا اینکه چون آشپزی شون خیلی خوب بود گاهی که از دانشگاه برمیگشتم میدیدم غذا رو درست کردن. کلا چون ضریب هوشی بالایی داشتند در هر کار نفر اول بودن.
ایشون شاعر هم بودن و شعرهای خیلی خوشگلی میگفتند چه برای من، چه برای امام زمان و ائمه؛
مثلا: عَجب آن نیست که آمدی دلم صید تو شد/ عجب آن است که من عاشق صیاد شدم». بی اذن نگاهت ندارم نفسی/ بی حضورت زنده ام در قفسی».
بسیار مهربان بودند. من بیاد میارم که اگر جایی میرفتند و خوراکی به ایشون میدادند اصلا نمیخورد و حتما خونه میاورد و همیشه درمورد آداب همسرداری و احترام و محبت به همسر» پیش دوستاشون خیلی توجه میکردند. همیشه وقتی در کارای خونه کمکم میکرد ازشون تشکر می‌کردم و میگفتم عزیزم دستت درد نکنه». اما حمید می‌گفت که این چه حرفیه؟ باید بگی خدا قوت».!
▫️بعد که همین رو تکرار میکردم میگفتن این حرفیه که یه همسر به همسرش میزنه؟ شما باید برای من بهترین دعا رو کنید بگید الهی که شهید شی». اما اوایل من از گفتن این دعا ممانعت میکردم و میگفتم دلم نمی‌یاد اما اونقدر اصرار می‌کردند تا من مجبور می‌شدم دعا کنم الهی که شهید شی». اما از ته دل راضی نبودم. همیشه خیلی راحت کلمه دوستت دارم و عاشقتم» رو بیان می‌کرد. 

 

 

 

 

خدایی کتاب خیلی قشنگیه،بهتون پیشنهاد میکنم حتما بخونید،بخصوص دوستانی که میخواهند ازدواج کنند یا ازدواج کرده اند،کتابی که بهت یاد میده چطور با همسرت رفتار کنی و البته بهت یاد میده ت،با دیگران چطوری رفتار کنی؛البته چیزای زیاد دیگه ای هم بهت یاد میده.

ولی دوستان اگه کتابی میخونیم نباید طوری باشه که فقط خوندیم و رفت باید یه چیزی ازش یاد بگیریم.

بهتون پیشنهاد میکنم حتما بخونید.

 

عیدتون هم مبارک

 

برای خرید کتاب روی کلمه زیر کلیک کنید.

یادت باشه

یادت باشد

 

کلیپ های مربوط به کتاب

 

 

 

 

 

 

 


کتاب یادت باشه

 

سلام به همه دوستان

تازگیا یه کتاب خوندم به اسم یادت باشد،درباره شهید حمید سیاهکالی مرادی است که به روایت همسرشان نوشته شده.

این کتاب یه عاشقانه heart زیبا هست که درباره یک شهید پاییزی هست یعنی بیشتر اتفاقات مهم زندگی مثل تولد،ازدواج و. این شهید در پاییز اتفاق افتاده.

یه تیکه از کتاب که پشت جلد کتاب نوشته شده را برایتان میزارم تا خودتان متوجه بشوید حال و هوای کتاب چگونه است :

 

سر سفره که نشست گفت: آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟!»؛ با بغض گفتم: چرا این‌طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!» گفت: کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم، منو بی‌خبر نذار.»
با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه!من منظورت رو می‌فهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم: یادم هست! یادم هست

 

 

روایتی از لحظه های واقـعی عشــق» به روایت همسر شـهید مدافع حرم:
  
▫️قسمت چهاردهم مستند ملازمان حرم: زندگی شهید حمید سیاهکالی مرادی به روایت همسر محترمشان.| {این نوشته یک متن خیالی یا برآمده از احساسات مؤلفان مجله نیست بلکه روایتی از تصویر متنی از احساسات بانویی است که از عزیزترین عزیزان خود گذشت.}
همسر شهید سیاهکالی مرادی گاهی با بغض و گاهی با لبخند از دلتنگی‌ها، آروزها، خاطرات و روزهای خوشی که در کنار همسرش گذرانده است می‌گوید؛ 
من متولد سال ۷۲ هستم و حمید من متولد اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۸ بودند. ایشون لیسانس حسابداری داشتند و رشته کاردانی نرم افزار و نمره الف دانشگاه قزوین بودند. ایشون پسرعمه من هستند.
➖مصاحبه گر: چطور شد با ایشون آشنا شدید؟
چون هردوی ما خانواده های متدینی داریم نوع روابط ما با نامحرم تعریف شده هست. اون شناختی که من از حمید آقا داشتم تا این حد بود که حمیدآقایی هست و پسرعمه و شغل و متدین بودنشون رو میدونستم. ایشون هم شناختی در همین حد اما کمی بیشتر از من داشتند و چون معیارهایی که مدنظرشون بود رو در من دیده بودند در پنجم شهریور سال ۹۱ برای خواستگاری تشریف آوردند. اون موقع من ۱۹ سالم بود.

اولین سوال ایشون هم در خواستگاری این بود که: معیار شما برای ازدواج چیه؟» که من گفتم معیار من متشرع و متدین بودن فرد» هست و اینکه حتما مقید باشه به پرداخت خمس و زکات. راجع به مادیات اصلا صحبتی نکردم حتی حقوقشون رو نپرسیدم اما خودشون این موضوع رو گفتند. بعد از عقد به من میگفتند من چون کربلا» رو خیلی دوست دارم شما رو به اسمی در گوشی ذخیره کردم که منو به اون یاد بندازه. من هم ازشون نپرسیدم که چی ذخیره کردن. 
__بعدها دیدم که ایشون اسم من رو ذخیره کرده بودند کربلای من».
در شوخی هایی که داشتند هروقت میپرسیدم و مثلا میپرسیدم کجا میخواین برین یا چیکار میکنین میگفتن کربلا. چی؟ کربلا، کجا؟ کربلا. . . 
چون من خودم دانشجو بودم ایشون خیلی به من کمک میکردند با اینکه شاغل هم بودند. مثلا یادمه که اگر من ظرف میشستم خیلی برای کمک اصرار میکردند. یا اگر زمانی که خیلی خسته بودند و برای کمک نمیرسیدند میگفتن خواهش میکنم به آبروی حضرت زهرا(س) بر من ببخشین که نمیرسم به شما کمک کنم».
یا اینکه چون آشپزی شون خیلی خوب بود گاهی که از دانشگاه برمیگشتم میدیدم غذا رو درست کردن. کلا چون ضریب هوشی بالایی داشتند در هر کار نفر اول بودن.
ایشون شاعر هم بودن و شعرهای خیلی خوشگلی میگفتند چه برای من، چه برای امام زمان و ائمه؛
مثلا: عَجب آن نیست که آمدی دلم صید تو شد/ عجب آن است که من عاشق صیاد شدم». بی اذن نگاهت ندارم نفسی/ بی حضورت زنده ام در قفسی».
بسیار مهربان بودند. من بیاد میارم که اگر جایی میرفتند و خوراکی به ایشون میدادند اصلا نمیخورد و حتما خونه میاورد و همیشه درمورد آداب همسرداری و احترام و محبت به همسر» پیش دوستاشون خیلی توجه میکردند. همیشه وقتی در کارای خونه کمکم میکرد ازشون تشکر می‌کردم و میگفتم عزیزم دستت درد نکنه». اما حمید می‌گفت که این چه حرفیه؟ باید بگی خدا قوت».!
▫️بعد که همین رو تکرار میکردم میگفتن این حرفیه که یه همسر به همسرش میزنه؟ شما باید برای من بهترین دعا رو کنید بگید الهی که شهید شی». اما اوایل من از گفتن این دعا ممانعت میکردم و میگفتم دلم نمی‌یاد اما اونقدر اصرار می‌کردند تا من مجبور می‌شدم دعا کنم الهی که شهید شی». اما از ته دل راضی نبودم. همیشه خیلی راحت کلمه دوستت دارم و عاشقتم» رو بیان می‌کرد. 

 

 

 

 

خدایی کتاب خیلی قشنگیه،بهتون پیشنهاد میکنم حتما بخونید،بخصوص دوستانی که میخواهند ازدواج کنند یا ازدواج کرده اند،کتابی که بهت یاد میده چطور با همسرت رفتار کنی و البته بهت یاد میده ت،با دیگران چطوری رفتار کنی؛البته چیزای زیاد دیگه ای هم بهت یاد میده.

ولی دوستان اگه کتابی میخونیم نباید طوری باشه که فقط خوندیم و رفت باید یه چیزی ازش یاد بگیریم.

بهتون پیشنهاد میکنم حتما بخونید.

 

عیدتون هم مبارک

 

برای خرید کتاب روی کلمه زیر کلیک کنید.

یادت باشه

یادت باشد

 

کلیپ های مربوط به کتاب

 

 

 

 

 

 

 


کتاب یادت باشه

 

سلام به همه دوستان

تازگیا یه کتاب خوندم به اسم یادت باشد،درباره شهید حمید سیاهکالی مرادی است که به روایت همسرشان نوشته شده.

این کتاب یه عاشقانه heart زیبا هست که درباره یک شهید پاییزی هست یعنی بیشتر اتفاقات مهم زندگی مثل تولد،ازدواج و. این شهید در پاییز اتفاق افتاده.

یه تیکه از کتاب که پشت جلد کتاب نوشته شده را برایتان میزارم تا خودتان متوجه بشوید حال و هوای کتاب چگونه است :

 

سر سفره که نشست گفت: آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟!»؛ با بغض گفتم: چرا این‌طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!» گفت: کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم، منو بی‌خبر نذار.»
با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه!من منظورت رو می‌فهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم: یادم هست! یادم هست

 

 

ادامه مطلب


بابک نوری هریس دانشجوی غیور بسیجی داوطلبانه برای دفاع از حرم بانوی مقاومت حضرت زینب کبری سلام الله علیها به صفوف رزمندگان مدافع حرم در سوریه ملحق شد و در عملیات آزاد سازی منطقه البوکمال بال در بال ملائک گشود و دعوت حق را لبیک گفت.
شاید کمی از تشییع او گذشته اما نباید فراموش شود،یعنی هیچ کدام از شهدا نباید فراموش شوند.

ادامه مطلب


دریافت

اون سنگ دل هایی که میگن #مدافعان_حرم برای #پول میرن این کلیپ رو ببینن


⚠️داعشی ها جسم شهدا رو سوزوندن و #کدخداپرست ها قلب مادران شهدا رو


اینایی که این حرف ها رو میزنن هیچ فرقی با #داعشی ها ندارن قلب و مغز هر دوتاشون مثل دوتا تیکه سنگ سیاهه


صحبت های جانسوز مادر شهید مدافع حرم #مجید_قربانخانی


مرد میخوام این فیلم رو ببینه گریش در نیاد.



به نام خدا:

 

بعضیا باورشون اینه الان که مجردم بزار هر نوع تفریحى رو انجام بدم بعد متاهل شدم آرزو به دلم نمونه

.

این باور واقعا یه حرف بچگانس

چون اولا کسى مراقبت نکنه از خودش مجرد و متاهل نداره.اگه متاهل هم بشه همون آش و همون کاسه

.

ادامه مطلب



به نام خدا:

 

بعضیا باورشون اینه الان که مجردم بزار هر نوع تفریحى رو انجام بدم بعد متاهل شدم آرزو به دلم نمونه

.

این باور واقعا یه حرف بچگانس

چون اولا کسى مراقبت نکنه از خودش مجرد و متاهل نداره.اگه متاهل هم بشه همون آش و همون کاسه

.

ادامه مطلب





مدت زمان: 59 ثانیه 

اون سنگ دل هایی که میگن #مدافعان_حرم برای #پول میرن این کلیپ رو ببینن


⚠️داعشی ها جسم شهدا رو سوزوندن و #کدخداپرست ها قلب مادران شهدا رو


اینایی که این حرف ها رو میزنن هیچ فرقی با #داعشی ها ندارن قلب و مغز هر دوتاشون مثل دوتا تیکه سنگ سیاهه


صحبت های جانسوز مادر شهید مدافع حرم #مجید_قربانخانی


ببین و با خودت فکر کن که چه مسئولیتی در برابر شهدا داری!!


عاشقی به سبک شهدا


لبخند کج و کوله ای میزنم

وروبه رویت میشینم


میگویم همه چیزو با کمک مادرت جمع کردم.


میگویی دستت طلا


لبم رو گاز میگیرم و میگم جدی 

جدی میخوای بری؟؟

چشم هایت رو به چشم هایم میدوزی.برق نگاهت خشکم میکند.

نچ خانوم شوخی شوخی دارم میرم!!


شرم زده میگم اخه تازه سه هفتس

عقد کردیم.


دستم رو گرمای دستت ذوبم میکند

بالحن مهربانت میگویی‌‌:منو نگاه!!☺️☺️


سرم رو بلند نمی کنم.


دستم رو فشار میدی:فرمانده به گوشی؟!


لبخند کم رنگ میزنم سرمو بلند میکنم.

بابغض میگم:منو یادت نره!


بلند قهقه میزنی.


باحرص بازوت رو بشگون میگیرم.


چرا باید یادم بره دیونه.☺️

رفتی پیش خدا منو یادت نره


اخه من لایق شهادتم.حالا بذار برم


وقتی آشفتگی منو میبینی یه خانووووم کشیده میگی و ادامه میدی.


اگر لایق شدم نه یادم نمیره


به چشمانت خیره میشوم،قسم بخور.

به عمه جان قسم بخور.

پیشونیت رو به پیشونیم می چسبونی به چشام زل میزنی.

به عمه جانم قسم اگر شهید

اولین نفری که پارتیش بشم تویی☺️☺️



فقط به یه شرط

مشتاق میگم چه شرطی؟؟☺️☺️

لبخندت رنگ غم میگیره‌!!


اگ جنازم برگشت پام نمونی!


باعصبانیت میگم ساکت شو!


میخوام بلند شم که دست چپت رو 

پشت سرم میذاری و محکم پیشونی ام رو به پیشونیت میچسبونی


باشیطنت میگویی اگر گذاشتی دو رکعت نماز عشق بخونم!


میخندم.بلند.بی پروا.باشادی.باغم!!


مظلوم صدات میکنم:حسین!!


درحالی دستت رو بین موهام میبری چشم در چشم می گی:جان دله حسین


گونه هام سرخ میشود!!☺️☺️


تازه بیست و یک روز است که محرم شده ایم


هنوز به هم ابراز علاقه نکرده ایم


در حد آشنایی،یااینکه دوستت دارم نگفته ام

یا هنوز دوستت دارم نگفته ای


ولی الان میفهمم که خیلی دوستت دارم


اون دنیامنو یادت نره!!


میخندی:از خداته من بمیرما


سریع دست روی دهانت میذارم و.

هیس


چشمانت رنگ عجیبی میگرد،رنگ شادی،رنگ اشتیاق


باعشق میگویی:شهادت مرگ نیست!!!!☺️


باز هم تکرار میکنم:اون دنیا منو یادت نمیره؟‌!

منو به خودت وصل میکنی!!

دست رو روی موهام میکشی و میگی یک درصد فک کن فراموش کنم

قول!!


قول خیالت راحت☺️

میگم‌: بر میگردی؟؟! 

لب هایت رو روی پیشانی ام میگذاری رو ایینم بوسه ی سجده اخر!!☺️


دوباره تکرار میکنم‌! بر میگردی؟؟؟


جدی میگی: برمیگردم.


#به_یاد_مدافعان_حرم

#همسران_شهدا_عاشق‌_اند


عاشقی به سبک شهدا


لبخند کج و کوله ای میزنم

وروبه رویت میشینم


میگویم همه چیزو با کمک مادرت جمع کردم.


میگویی دستت طلا


لبم رو گاز میگیرم و میگم جدی 

جدی میخوای بری؟؟

چشم هایت رو به چشم هایم میدوزی.برق نگاهت خشکم میکند.

نچ خانوم شوخی شوخی دارم میرم!!


شرم زده میگم اخه تازه سه هفتس

عقد کردیم.

ادامه مطلب



 



مدت زمان: 59 ثانیه

اون سنگ دل هایی که میگن #مدافعان_حرم برای #پول میرن این کلیپ رو ببینن


 

⚠️داعشی ها جسم شهدا رو سوزوندن و #کدخداپرست ها قلب مادران شهدا رو


 

اینایی که این حرف ها رو میزنن هیچ فرقی با #داعشی ها ندارن قلب و مغز هر دوتاشون مثل دوتا تیکه سنگ سیاهه


 

صحبت های جانسوز مادر شهید مدافع حرم #مجید_قربانخانی


 

ببین و با خودت فکر کن که چه مسئولیتی در برابر شهدا داری!!


کتاب یادت باشه


 

سلام به همه دوستان

تازگیا یه کتاب خوندم به اسم یادت باشد،درباره شهید حمید سیاهکالی مرادی است که به روایت همسرشان نوشته شده.

این کتاب یه عاشقانه heart زیبا هست که درباره یک شهید پاییزی هست یعنی بیشتر اتفاقات مهم زندگی مثل تولد،ازدواج و. این شهید در پاییز اتفاق افتاده.

یه تیکه از کتاب که پشت جلد کتاب نوشته شده را برایتان میزارم تا خودتان متوجه بشوید حال و هوای کتاب چگونه است :


 

سر سفره که نشست گفت: آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟!»؛ با بغض گفتم: چرا این‌طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!» گفت: کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم، منو بی‌خبر نذار.»
با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه!من منظورت رو می‌فهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم: یادم هست! یادم هست


 


 

ادامه مطلب


میری پروفایل دختره رو دید میزنی

و میگی نوچ نوچ!

پناه بر خدا

آلبوم پروفایلشو که تا آخر بازرسی کردی،


درست همونجا که روی آخرین عکسا نوشته: تموم شد!

میگم تموم شد!

وتو مگه باور میکنی!

تا اینکه میبینی؛نه انگار راست راستکی آخرین عکسه !


نمیدونم رنگ رُژش رو دنبال می کردی یا چشمکهای ریزشو!

هرچی که بود با یه استغفرالله  قشنگ سرشو هم میاری!که آره من هدفم بد نبوده

فکر بد نکنیا!

حالا خوب دیگه کلاه سرت رفته!

چه بهتم میاد!

همون وقتاست که ریشای مردونت دست میکشی و میری تایپ میکنی براش:

سلام خواهرم،حجابت!☝️


ببین کاری به نیتت ندارم!

اصلا!

قبول باشه.

فقط یه مطلب؛☝️

قسمت "برادرم نگاهت" تویِ متن دینت نیومده؟

اونوقت مرجعت راجب دیدن تصویر نامحرم نگفته که"اگر" نگاه از روی لذت نبوده و خوف افتادن به گناه نباشد و ناشناس باشد ایرادی ندارد؟

تو داری این "اگر"ها رو دستِ کم میگیری!

حواست هست؟چی؟؟

این چیزا مردونست،به من ربط نداره؟

منم مردم دیگه

دین،مردونه نیس!

مردونش کردے داداش من!آره



#بیصدا

#انکار_گناه_چشم

#فتوا_براساس_مقلیدن_رهبری


 



مدت زمان: 3 دقیقه 30 ثانیه 

 

 

 

حالا هی بگو نمیشه

با شمام

آقا پسر

دختر خانم

مخصوصا تو جوون انقلابی

 

این واقعیه واس تهران خودمونه

 

 

این مصداق کامل ضرب المثل زیر:

از تو حرکت از خدا برکت

 

 

شما برو جلو البته با نیت درست بقیش با خدا

 

 

 

خدا هم تو قرآن کریم می فرماید:

و از نشانه‏ هاى او، اینکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه‏ هایى است براى گروهى که تفکّر مى‏کنند.

سوره روم، آیه21

 

 

عجب خدایی داریم

 

عشقه عشقheartheartheart


با سلام خدمت تمام کاربران عزیز
تمام دوستانی که قسمت میشود به زیارت سالار شهیدان امام حسین(ع) در اربعین بروند از صحنه هایی که در راه میبینند عکس گرفته و همراه با نام خود برای ما در پی وی سروشمان از طریق منو بالای وبلاگ ارسال کرده تا با نام خودتان پخش کنیم و یادتان نرود برای ما هم دعا کنید.

البته دوستانی که به این سفر نمیروند از صحنه هایی چون راهی کردن زائران،مراسمات و راه پیمایی ها و. عکس گرفته و برایمان ارسال کنید.

بازم التماس دعا.

سلام به همه دوستان خوبم
دوباره سال تحصیلی شروع شد و مشغله ها زیاد شد.
امسال حجم درس ها بالا رفته و مشغله های فکریم هم زیاد
علاوه بر درس و فعالیت فرهنگی،خانواده بحث ازدواج رو هم مطرح کردن

من وقت آماده کردن مطلب رو ندارم ولی وقت کنم و مطلب داشته باشم میزارم

خواهشا دعا برای عاقبت به خیری و موفقیت در درس این دوست کوچیکتون یادتون نره

فعلا خداحافظ
یاعلی

پوستر شهید حاج قاسم سلیمانی


 

اشک چشمانم جاریست،که فرمانده رفت
چشمانم بارانیست،که سردار رفت

یار رهبر،دست رهبر،سرباز امام رفت
سردار سلیمانی،فرمانده دلها شهادت مبارک
مطمئن باش خونت پایمال نمیشود
مطمئن باش رهبرمان را تنها نمیگذاریم
دلم برایت تنگ شده
انتقام خونت را از دشمن خواهیم گرفت

خداحافظ سردار سلیمانی


 


 

 

سلام به همه دوستان
چند وقت بود پست نزاشته بودم گفتم ی پست بزارم
یادم افتاد باید ی پست بزارم
چندوقت پیش یکی از دوستام ی کتاب بهم داد که بخونم و گفتش اگر خلاصش را بزاری داخل وبلاگت دیگه کتاب برای خودت
اسم کتاب هست پیوند های نماز
نوشته استاد حجت الاسلام قرائتی
اول از خوندنش بگم که چرا میخواستم بخونم، ی معلم دینی داریم که طرح کتاب خوانی گذاشته بود و منم دنبال کتاب میگشتم،به یکی از دوستام گفتم گفت نمیدونم شاید داشته باشم،باهم رفتیم از کتابخونه اتاقش چندتا کتاب انتخاب کردیم،کتاب پیوند نماز که از همه اون ها قطرش کمتر بود و محتواشم خوب بود را برداشتم و رفتم برای خوندن.
شروع کردم به کتاب خوندن،خیلی وقت بود کتاب غیر درسی نخونده بودم و سرعت خوندنم اومده بود پایین
وقتی صفحه اول کتاب رو خوندم خیلی زیبا نوشته بود:وقتی در مشهد بودم در جلسه ای با دوستان چندتا از پیوند های نماز را بیان کردم و دوستان هم تعداد زیادی از پیوند های نماز را بیان کردند تازه آنجا متوجه شدم که نماز چقدر پیوند با دیگر چیز ها دارد(این متن عین کتاب نیست)
بعد وقتی فهرست کتاب را دیدم خیلی جالب بود،پیوند نماز با چیز هایی که اصلا فکرش را هم نمیکردم.
پیوند نماز با تاریخ،جغرافیا،ازدواج،رنگ ها،آهنگ و قالب زیبا و.
کتاب به صورت عنوانی نوشته شده یعنی در عنوان های مختلف پیوند های نماز و با توضیحات کوتاهی نوشته شده
شاید اولش انگیزم از خوندن طرح کتاب خوانی بود ولی با شروع کتاب انگیزم تغییر کرد و خواندن کتاب برام مهم شد.
برای مثال در بخش پیوند نماز با خاک امام علی(ع) میفرماید: تاویل سجده اول آن است که از خاک بوده ایم و سر برداشتن از آن یعنی از همین خاک ببرون آمده ایم و سجده دوم رمز آن است که با مرگ وارد خاک میشویم و سر برداشتن از سجده دوم رمز آن است که در قیامت از همان خاک بیرون می ایم( بحار،ج ۸۱،ص ۲۵۳)
به قول استاد قرائتی گویا طراح و مهندس نماز همه چیز را در نظر گرفته و نماز را به گونه ای طراحی کرده که حتی برای بنده که نیم قرن در لباس ت و در حوزه ها و دانشگاه ها و جامعه و صدا و سیما بوده ام، تازگی داشت.
خلاصه کتابِ پیوند های نماز به صورت ساده و زیبا گوشه ای از جلوه های نماز را بیان کرده است،
به شما دوستان عزیز توصیه میکنم حتما آن را بخوانید و بیشتر به نوجوانان عزیز هم توصیه میکنم،زیرا کتاب به طور ساده و شیوا پیوند های نماز را بیان کرده است.
ان شاءالله در آینده ای نزدیک خلاصه ای از دیگر کتاب هایی که خواندم را هم داخل وبلاگ میگذارم.

در آخر از شما دوستان عزیز خواستارم در این ایام با برکت ماه رجب برای بنده حقیر هم دعای عاقبت بخیری و عاقبت به شهادت کنید،
یاعلی



طرح کتابخانی

معرفی کتاب

کتاب تو شهید نمی شوی

️تهیه شده در واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و نشر معارف

️حیات جاودانه شهید مدافع حرم محمودرضا بیضائی به روایت برادر 

تعداد صفحات : ۱۵۲

بخشی از متن کتاب : 

خودشکنی مثل آب خوردن

ادامه مطلب


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها